ویژه ها
بیشتردانلود و متن آهنگ لطفا به بند اول انگشت سبابه ات بگو محسن چاوشی
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
لطفاً به بندِ اولِ سبابه ات، بگو! یک ذره صبر وُ حوصله اش، بیشتر شود..!●♪♫
از بُخل؛ زنگِ خانه ی من، سکته می کند! دستت، اگر کمی متمایل به در شود…●♪♫
در می زنی، که واردِ تنهاییم شوی؛ اما بعید نیست… زمانی که میروی…●♪♫
در از خودش، جَلای وطن گفته مثلِ من… در جست و جوی در زدنت، در به در شود!●♪♫
این بچه لاکپشتِ نگون بخت، سال هاست… از تخم در می آید وُ سوی تو می دود!●♪♫
اما مُقدر است، در آخرین قدم؛ یعنی در آستانه ی دریا دَمر شود!●♪♫
نُه ماه غلت خوردم وُ اصرار داشتم؛ در آن رَحِم لباس شوم، تا بپوشی ام!●♪♫
یا کاسه ای شراب شوم؛ تا بنوشی ام…●♪♫
هر نطفه ای، که دوست ندارد پسر شود… هر نطفه ای، که دوست ندارد وَرم شود…●♪♫
گفتم وَرم شوم! وَرمی در درونِ تو! تا هی بزرگ تر بشوم تا جنونِ تو، همراه قد کشیدن من، بیشتر شود…●♪♫
امّا پسر شدم، که تو را آرزو کنم! هـی جان به سر شدم، که تو را آرزو کنم..!●♪♫
امّا پســر شدم، که تو را آرزو کنم! هــی جان به سر شدم، که تو را آرزو کنم..!●♪♫
امّا پســـر شدم، که تو را آرزو کنم! هــی جان به سر شدم، که تو را آرزو کنم..!●♪♫
پیوسته آرزو کنمت… بلکه آرزو، از شرمِ ناتوانیه خود، جان به سر شود!●♪♫
دستت مبارک است، که چَک می زند به گوش!●♪♫
دستت مبارک است، که می آورد به هوش…●♪♫
عیسای دست های مبارک! بزن مـــرا! تا مُرده ای به زنده شدن، مفتخر شود…●♪♫
امّا پسر شدم، که تو را آرزو کنم! هی جان به سر شدم، که تو را آرزو کنم..!●♪♫
امّا پسـر شدم، که تو را آرزو کنم! هی جـان به سـر شدم، که تـو را آرزو کنم..!●♪♫
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
لطفاً به بندِ اولِ سبابه ات، بگو! یک ذره صبر وُ حوصله اش، بیشتر شود..!●♪♫
از بُخل؛ زنگِ خانه ی من، سکته می کند! دستت، اگر کمی متمایل به در شود…●♪♫
در می زنی، که واردِ تنهاییم شوی؛ اما بعید نیست… زمانی که میروی…●♪♫
در از خودش، جَلای وطن گفته مثلِ من… در جست و جوی در زدنت، در به در شود!●♪♫
این بچه لاکپشتِ نگون بخت، سال هاست… از تخم در می آید وُ سوی تو می دود!●♪♫
اما مُقدر است، در آخرین قدم؛ یعنی در آستانه ی دریا دَمر شود!●♪♫
نُه ماه غلت خوردم وُ اصرار داشتم؛ در آن رَحِم لباس شوم، تا بپوشی ام!●♪♫
یا کاسه ای شراب شوم؛ تا بنوشی ام…●♪♫
هر نطفه ای، که دوست ندارد پسر شود… هر نطفه ای، که دوست ندارد وَرم شود…●♪♫
گفتم وَرم شوم! وَرمی در درونِ تو! تا هی بزرگ تر بشوم تا جنونِ تو، همراه قد کشیدن من، بیشتر شود…●♪♫
امّا پسر شدم، که تو را آرزو کنم! هـی جان به سر شدم، که تو را آرزو کنم..!●♪♫
امّا پســر شدم، که تو را آرزو کنم! هــی جان به سر شدم، که تو را آرزو کنم..!●♪♫
امّا پســـر شدم، که تو را آرزو کنم! هــی جان به سر شدم، که تو را آرزو کنم..!●♪♫
پیوسته آرزو کنمت… بلکه آرزو، از شرمِ ناتوانیه خود، جان به سر شود!●♪♫
دستت مبارک است، که چَک می زند به گوش!●♪♫
دستت مبارک است، که می آورد به هوش…●♪♫
عیسای دست های مبارک! بزن مـــرا! تا مُرده ای به زنده شدن، مفتخر شود…●♪♫
امّا پسر شدم، که تو را آرزو کنم! هی جان به سر شدم، که تو را آرزو کنم..!●♪♫
امّا پسـر شدم، که تو را آرزو کنم! هی جـان به سـر شدم، که تـو را آرزو کنم..!●♪♫
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───